« هوالرئوف »
قول می دهم
که سر باز نکند
بغض هایی که در نگاهم
ته نشین شده اند...
به روی جاده نمی آورم
که فاصله بوده !
قول می دهم
چشم در چشم باران
روزهای ابری را
گِلِه نکنم...
و دیروز های ِدلگیر را
خم به ابرو نیاورم...
قول می دهم...
***
قول می دهم
برق ِچشم ِ ستاره ها را
برای کوچه
قرض بگیرم
تمام قاصدک ها را
به یک نشست خبری دعوت کنم
گندمزار را
وقف گنجشک های بی آشیانه...
و باد بادک ها را
با نسیم ، همراه...
آبی ترین پیرهنم را بپوشم
و تمام ِشعر های ِنا تمام را
در اختتامیه ی انتظار
فرجام بخشم ،
فرشته ها را
در یک ضیافت ِآسمانی
به صدای ِخنده ات
مهمان کنم...
قول می دهم...
تو فقط ...بیـــــــا...
_____________________
هی...نوشت1:قول می دهم که دیروز های دلگیر را
خم به ابرو نیاورم...
هی...نوشت 2: قول می دهم...
دست ِ لزران ِاجابتم جز تو، نخواهد...
هی...نوشت 3: خدایا ! هوامو داری ؟...